خبرگزاری تسنیم – طیبه مجردیان: حکمرانی زنان در ساخت جامعه متعادل یا جامعه زوجیتمحور مدنظر رهبر انقلاب، نقش محوری دارد؛ اما برخلاف تصور رایج، منظور از «حکمرانی زنان» صرفا تولید مدیر زن نیست، بلکه فراتر از آن به معنای حکمرانی امور زنان است؛ اینکه جامعه زنان تریبون پیدا کنند و مسائلشان به درستی احصا شود؛ […]
خبرگزاری تسنیم – طیبه مجردیان: حکمرانی زنان در ساخت جامعه متعادل یا جامعه زوجیتمحور مدنظر رهبر انقلاب، نقش محوری دارد؛ اما برخلاف تصور رایج، منظور از «حکمرانی زنان» صرفا تولید مدیر زن نیست، بلکه فراتر از آن به معنای حکمرانی امور زنان است؛ اینکه جامعه زنان تریبون پیدا کنند و مسائلشان به درستی احصا شود؛ و حضور زنان در مناصب سیاستی لازمه تحقق این مهم است.
طی سالهای اخیر، بسیاری از گفتمانهای اجتماعی بر ضرورت تحقق “الگوی سوم” تأکید داشتهاند؛ الگویی که کرامت زنان را مدنظر دارد و تلاش میکند بین دو جریان افراطی و تفریطی که یکی محدودکننده زنان به نقشهای خانوادگی و بیتوجه به نقش اجتماعی زنان است و دیگری اصل را بر مشارکت اجتماعی گرفته و بیتوجه به جایگاه زنان در خانواده است، توازن ایجاد کند. این الگو، زنان را به عنوان محور خانواده و همزمان بهعنوان نیرویی مؤثر در عرصههای علمی، اقتصادی و اجتماعی به رسمیت میشناسد. اما یکی از چالش های اصلی در مسیر تحقق این الگو، نبود حمایتهای ساختاری و تسهیلگری لازم است. بسیاری از زنان با وجود تمایل به ایفای نقشهای چندگانه، به دلیل عدم وجود زیرساختهای لازم، از تحقق این تعادل بازماندهاند.
در این میان حکمرانی زنان که به معنای به رسمیت شناختن مسائل بدنه اجتماعی زنان و مشارکت دادن آنان در فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری است، شاید بتواند گره از مشکلات به نظر لاینحل آنان باز کند. با چنین رویکردی، میتوان امیدوار بود که زنان، نه تنها به عنوان مدیر یا سیاستمدار، بلکه به عنوان شهروندان ذینفع در مسائل عمومی، تاثیر گذار و عاملان تغییر اجتماعی، سهم بیشتری در ساخت آینده جامعه ایفا کنند.
در همین راستا خبرگزاری تسنیم در گفتگو با دکتر ناهید سلیمی پژوهشگر مسائل زنان و عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده، به بررسی موضوع حکمرانی زنان پرداخته است. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
مقصود حکمرانی زنان صرفاً مناصب سیاسی آنها نیست
سوال: درباره موضوع حکمرانی زنان که بعضی آن را راهی برای تحول در حوزه زنان میدانند، بفرمایید که اساسا حکمرانی زنان به چه معناست و چه نقشی در حل مشکلات جامعه زنان دارد؟ به عنوان مثال این روزها خیلی از الگوی سوم صحبت میشود؛ اینکه یک خانم میتواند هم محور خانواده باشد و هم نقشآفرینی اجتماعی داشته باشد. اما در واقعیت برقراری توازن میان نقش خانوادگی و اجتماعی بسیار مشکل است و در بسیاری موارد نقش خانوادگی زنان بخصوص مادری، علایق و مسئولیتهای اجتماعی آنها را به محاق میبرد. به عنوان مثال خانمهای دانشجو مدتها است از سختی جمع نقش مادری و دانشجویی گلایه میکنند و مطالبه مهدکودک دارند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد. حکمرانی زنان چگونه میتواند مشکل تعادل نقشی زنان را حل کند؟
آسیبی که حوزه زنان را بخصوص در دو دهه اخیر تهدید کرده این است که هر زمان حکمرانی زنان را مطرح کردیم صرفاً در مورد مناصب سیاسی زنان صحبت کردیم؛ و جریانهای اصلی که این مسئله را فعالانه پیگیری کردند، صرفاً به سمت و سوی دادن ظرفیتهای مدیریتی و نمایندگی به زنان رفتند. درحالی که وقتی در مورد حکمرانی زنان صحبت میکنیم، یعنی صدا و تریبون پیدا کردن جامعه زنان و شناخت مسائل آنها؛ زن در عرصه عمومی نه صرفاً زنِ عرصه رسمی. منظور این است که زن در عرصه عمومی صاحب مسئله شود.
زمانی که زن در عرصه عمومی صاحب مسئله شود و در عرصه حکمرانی به رسمیت شناخته شود؛ تسهیلگری هم به عنوان یکی از اضلاع اصلی حکمرانی در مورد او فعال میشود، یعنی وقتی از زن مشارکت میخواهیم؛ باید نسبت به او موضع حمایت و تسهیلگری در ایفای نقش داشته باشیم. زنی که برایش الگوی سوم را تجویز میشود؛ قطعاً نیازمند یکسری از حمایتها است؛ حمایت خانواده، حمایت نظام اداری، حمایت نظام دانشی؛ اگر من فقط ذهن زن را با مطالباتی در مورد مشارکت اجتماعی درگیر کنم اما این تسهیلگری را نداشته باشم؛ پارادوکسی که ما در آن هستیم و این سرخوردگی که گریبان بسیاری از زنان ما را گرفته، اتفاق میافتد.
پارادوکس؛ عرصه ها را به روی زنان باز کردیم اما در مرزهای تحدید کننده از آنها طبق مختصات نقشی که ایفا می کنند حمایت نمیکنیم.
اگر فقط عرصهها را برای زنان باز کنیم ولی در مرزهای تحدید کننده-تحدید به معنای حد زدن، محدود کردن- از او حمایت نکنیم، نکات ایجابی را در مورد مشارکتش لحاظ نکنیم و حمایت و هدایت نسبت به ایفای نقش اجتماعی در کنار حفظ نقش خانوادگی از او نداشته باشیم، دچار تضاد خواهیم شد.یعنی وقتی از زن الگوی سوم صحبت میکنیم یا از مشارکت اجتماعی زنان با انتصاب گزارههای اسلامی صحبت میکنیم؛ میگوییم خانمها میتوانند مشارکت اجتماعی داشته باشند ولی خانواده باید لحاظ شود؛ اما هیچ حمایتی از مادر بودن این زن در تحصیل و کار علمی یا اشتغال او نداریم مثلاً مهدکودکها که به آن اشاره کردید، و درواقع در هیچ کجا به جز عرصههای خصوصی که خود خانوادهها فعال هستند، حمایتی اتفاق نیافتد، این پارادوکس به وجود میآید. بنابراین به طریق اولی اگر ما حکمرانی زنان یا حکمرانی امور زنان را به رسمیت بشناسیم؛ تک تک مسائل زنان در ساحتهای سیاست گذاری و تقنین، نظام توزیع، نظام تسهیلگری، عدالت اجتماعی و… وارد میشود و راهحل دریافت میکند.
حکمرانی زنان یعنی تریبون پیدا کردن زنان و شناخت مسائل آنها
تسنیم: یعنی باید تعداد خانمها در ساحت حکمرانی بیشتر شود تا صدای زنانه شنیده شود؟
وقتی میگوییم ساحت حکمرانی اصلاً منظورمان مدیر زن نیست؛ منظور این است که زن به عنوان بدنه اجتماعی فعال و صاحب نیاز و صاحب مطالبه شناخته شود، منظور مشارکت در قالب آحاد مردم برای گفتن از مسائل هست، نه فقط مدیر زن تولید کردن. به نظر من اگر مسئله زن را به درستی بشناسم یعنی به سمت پارادایمهای حکمرانی مطلوب رفته ایم. یعنی درست شدن نوع مواجه حاکمیت با زن و مسائل او نشان دهنده رشد و بالندگی حاکمیت خواهد بود.
سوال: به نظر شما برای شناسایی درست مسائل زنان، حضور و افزایش تعداد زنان در مناصب مدیریتی و سیاستگذاری مسئله نمیشود؟
قطعا مهم خواهد بود اما یک گزاره می شود ذیل اون روح اصلی حاکم بر تعامل بین زن و حاکمیت، یعنی در شکل گیری یک تعامل درست و منطقی که هم دغدغه های نظام اسلامی به رسمیت شناخته می شود و هم نظام مسائل زنان اصالت پیدا می کند، این مساله مشارکت زنان در امور مدیریتی هم به عنوان یک تابع حل خواهد شد. البته باید توجه داشت نسبت به سایر امور زنان در جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است و نقش کاتالیزوری بیشتری در شکلگیری همان تعامل مطلوب ایفا می کند. اما نباید اصلاح تعامل را موقوف به این امر شکلی کرد. در ابتدای امر همین حساس شدن مدیر متخصص به مسائل زنان و اصلاح تعامل با هر جنسیتی مفید و الزامی خواهد بود. در عین حال باید به ظرفیت هایی که این تعامل را متاثر میکند و پیشران این تعامل است توجه کرد و از آن ها استفاده کرد. خانواده و انعطافی که خانواده در برابر این تغییر نقش ها و تعاملات افراد خانواده با حکمرانی دارد قطعا به عنوان یک ظرفیت و پیشران مهم خواهد بود.
اما یک نکتهای که ما در حکمرانی و سیاستگذاری داریم ایستادن بر سر الگوهای سرسختانه در مواضع به شدت منعطف و فرهنگ محور مانند خانواده است؛ الگوهای خیلی قدیمی و به روز نشده در مورد زن و خانواده داریم و مدام می خواهیم جامعه و خانواده را با اینها منطبق و هماهنگ کنیم.
الگوی خانواده در کانتکس اسلامی، قواعد ثابتی دارد که نباید از هیچکدام آنها عقب نشست؛ اینکه خانواده مشروع باید باشد، قانونی باشد، دگرجنسخواه باشد، همراه با تولید نسل باید باشد، یکسری قواعد ثابت که ما از آن عدول نمیکنیم. اما این الگوی خانواده یکسری قواعد اعتباری و منعطف و عرفی دارد که خانواده در طول تاریخ به صورت تاریخی و اجتماعی با تغییر و تحول این قواعد اعتباری، خودش را با تحولات اجتماعی وفق داده است. یکی از آنها همین توزیع نقشهای غیر زیستی و عرفی و مدل نقشآفرینیها در جامعه و در خانواده است.
مثلاً نوعی از نقش آفرینی اقتصادی زنان که امروزه باب است در گذشته وجود نداشته، به این دلیل که جامعه پذیرای آن نبوده و مدل اجتماعی و اقتصادی خانواده برای نیازهای آن دوره پاسخگو بوده است، ولی اتفاقی که با سیر تحولات اجتماعی افتاده است؛ این نقشها و نقش آفرینیها به عنوان مثال در حوزه اقتصادی و اجتماعی تغییر میکند، در سیر تحول این نقش ها پدرانگیها و مادرانگیها تعدیل میشود و به یکدیگر نزدیک میشود، نقشی که پدر ایفا میکرده به سمت نقش غیر اقتصادی یعنی مشارکت در رشد و تربیت و مراقبت میرود، نقش خانوادگی زن منعطف میشود و به سمت کمک خرج بودن و به سمت مشارکت اقتصادی برای تأمین خانواده میرود و خانواده خودش را به صورت پویا با این تحولات اجتماعی، هماهنگ میکند؛ خانواده با قواعد اعتباری مثل انعطاف در توزیع نقشها خودش را با این تحولات وفق میدهد اما در عرصه سیاست گذاری چه اتفاقی میافتد؟ این پویایی طبیعی خانواده به رسمیت شناخته نمیشود و همچنان آن الگوی قدیمی با یکسری توزیع نقشها منطبق بر حقوق و تکالیف ثابت در دستور کار قرار دارد. حتی به لحاظ اعتقادی و به لحاظ گزارههای اسلامی، برای پویایی مستند بیشتری داریمولی الگوی سیاستگذاری همچنان الگوی قدیمی است و اگر جایی هم میخواهد حمایتی از خانواده کند، به سمت مداخله میرود؛ تعیین نقش و تکلیف و حقوق صلب برای زنان در عرصه اجتماعی و خصوصی میکند، در صورتی که خانواده خودش در حال حل مسائل خودش بوده است.
جامعه و خانواده از مسئله مشارکت اجتماعی زن عبور کردهاند
تسنیم: این یعنی میدان از عالم نظری و اندیشهای جلوتر است. جامعه مسئله مشارکت اجتماعی زنان را پذیرفته اما ملزومات آن هنوز در ساختارهای اجتماعی و قوانین لحاظ نشده است.
بله قطعاً. من معتقد هستم جامعه و خانواده از مسئله مشارکت اجتماعی و نقش آفرینی زن عبور کردهاند و آن را به تعادل رساندهاند. مسئله اصلی مداخلات سیاستی است که اگر هنوز با مدل قبلی یعنی با الگوهای متصلب قدیمی و روز آمد نشده، خلل ایجاد میکند. و حتما یکی از دلایل این عقب ماندگی در تعامل و سیاست گذاری منفعل بودن حوزه دانش است. حوزه دانش هم به صورتی پویا و تبیینی به تحولات خانواده نپرداخته و مدام در حال آسیب شناسی و تولید ادبیات از تحولات منفی بوده. و یا دستگاه فقهی در برابر این موضوعات جدید منفعلانه عمل کرده است.
نیازی نیست چراغ برداریم و دنبال پشتوانههای نظری مسئله مشارکت اجتماعی زنان بگردیم
نیازی هم نیست که ما چراغ برداریم و دنبال شواهد این مسئله بگردیم و الگوهای عملیاتی کردن آن در خانواده را بررسی کنیم، همین که من و شما اینجا هستیم یعنی خانواده و اجتماع با سربلندی از این مسئله عبور کرده و توانسته تعادل را بین نقش مادری و همسری و علمی ایجاد کند. اما به سختی، و سخت تر برای زنان که بدون تسهیلگری تعادل بین این نقش ها را با حفظ مرزهای مشارکت حفظ می کنند. بنابراین گفتمان عمومی و بدنه اجتماعی از مسئله حضور زنان در حوزه هایی مثل دانش و سیاست عبور کرده، ولی مداخلات سیاستی نمیخواهد از اینها عبور کند.
نظام جمهوری اسلامی هر چقدر در ترتیبات نهادی مدرن شود، الزاما منبع مشروعیت و مبانی حکمرانی آن توحیدی و الهی و دین است. از قسمتهای ثابت که نمیتوان عبور کرد ولی اگر قسمتهای اعتباری را بگذاریم به انتخاب خانواده، یعنی جاهایی که با منابع مشروعیت من مغایر نیست، آنها را شناسایی کنم، یک گفتمان شناسی کنم، لازم نیست بحث تئوریک جدیدی باز کنم چون بسیاری از آن ها در یک رویکرد منطبق بر بازنگری و بازخوانی بر مبنای گزاره زوجیت و یا حفظ نظام اسلامی وجود دارند. باید دالهای مشترک و انسجام آفرین یعنی چیزهایی که خانواده را به تعادل رسانده را پیدا کرد و برای آن یک فرایند ترویج الگویی و تسهیلگری گذاشت.
چرا مشکلات زنان با عدم حل مسأله و ایجاد مسائل مضاعف در حل مسائل قبلی روبهرو است؟
تسنیم: یعنی دولت و در کل حاکمیت باید الزامات مشارکت اجتماعی زنان یا به عبارتی هزینههای مالی حمایت از زنان را بپذیرد.
بعضی افراد فکر میکنند این یک مسئلهای است که راه حل ندارد و من باید بروم از بحث تئوریک آن شروع کنم تا آن را تولید کنم، در صورتی که به ویژه در موضوع خانواده، عموماً هم فهم مسئله دقیق و اصلی در بدنه جامعه وجود دارد و هم راه حل در بدنه وجود دارد. حاکمیت فقط باید هنر دریافت آن را پیدا کند و برای چیزی که دریافت کرده به سمت تسهیلگری و حمایت برود. یک مقدار از رویکرد مباشرگونه خودش کوتاه بیاید و حمایت، هدایت و نظارت داشته باشد. حتی خیلی جاها میتواند فقط نظارت داشته باشد به مواردی که خانواده راه درستی را در پیش گرفته و فقط بگذارد مسیر درست خودش را برود.
آرمان و چشم انداز کلان داریم اما استراتژی و راهبرد، نهایتاً کنش و ابزار متناسب نداریم.
تسنیم: الان خانمهای ما حتی درفهم هویت خودشان؛ با یک پارادوکس مواجه میشوند، نظر شما چیست؟
بله این پارادوکس را جایی مواجه میشوند که ما در لفاظیهای سیاسی و گفتمانی به سمت حکمرانی می رویم؛ در تبیین عرصههای کنشگری زنان به سمت باز بودن این عرصهها میرویم و اینها مدام گفته میشود و مورد نظریه پردازی قرار میگیرد ولی در سیاست و برنامه به سمت تسهیل این فرایند نمیرویم؛ در مدل فعلی فقط آرمانها و چشم اندازهای کلان وجود دارد اما اینکه با چه ابزاری به این اهداف میرسیم را نداریم.
خیلی از ابعاد هویتی افراد در جامعه در طول مسیر و در مواجهه با کنشها و ابزارهای حکمرانی مخدوش میشوند یا شکل میگیرند. در آرمانها همگی واقف به چشمانداز پیشرفت و بالندگی زن هستیم اما در مسیر تحقق اهداف و برنامهها، موضوع زنان با عدم حل مسأله و ایجاد مسائل مضاعف رو به رو است. مثل بالیدن به رقم بالای زنان تحصیلکرده در عین حال فراهم نبودن بسترهای شغلی این زنان به نسبت بسیار چشمگیری با مردان. این مسائل تولید شده کرامت زنان را نشانه گرفته و قطعاً بالندگی هویتی زنان را نیز متأثر خواهند کرد. و یا مداوم از اصلاح الگوی مصرف و نقش زنان در حفظ ارزش های سبک زندگی اسلامی صحبت می کنیم اما سیاست های اقتصادی، فرهنگی و هنری در عرصه خصوصی و بازار صرفا با نشانه رفتن زنان در خلاف شعارهای ما فرهنگسازی و عمل می کند.
الگوی سوم؛شکوفایی در مسائل زنان و شاهکلید اصلی برای تغییر
تسنیم: پس بیشتر از اینکه درباره خود الگوی سوم حرف بزنیم، باید درباره اینکه چطور آن را عملی کنیم، فکر کنیم.
حالا من به طور خاص الگوی سوم مد نظرم نیست، هرچند این مسئله معتقد هستم و آن را یک شکوفایی در مسائل زنان میبینم. همین که اعتقاد داریم به یک سنتز و یک الگوی متعادلی بین مدلهای افراطی و تفریطی احتیاج داریم، خیلی خوب است. من برای تبیین الگوی سوم یک راه حل دادم. برای اینکه ببینیم الگوی سوم چیست و چه الزاماتی دارد، در بخشی از مجاهدت های نخبگانیمان مراجعه کنیم به خود بدنه اجتماعی و مسئله و راه حل را از بدنه اجتماعی بگیریم.
برای فهم الگوی سوم باید به بدنه اجتماعی رجوع کنیم
تسنیم: پس الگوی سوم مطلوب ما است و محقق هم شده است؛ اینکه خانمها هم رشد فردی داشته باشند، هم در خانواده محور باشند و هم در اجتماع نقش فعال داشته باشند. ولی چون مسیر و ابزارش را درست طراحی نکردیم، بسیاری از خانمها نمیتوانند این تعادل را در زندگی خود برقرار کنند.
یعنی الگوی سوم علاوه بر آن پرداخت نظری باید به سمت عملیاتی شدن علی الخصوص در تعامل بدنه با حکمرانی برود.
تسنیم: چطور می توانیم این الگو را عملیاتی کنیم؟
در وهله اول باید ببینیم چه گزارهها و روایات مشترک حلال مسأله و انسجامآفرینی از مولفههای الگوی سوم وجود دارد؛ این روایات را در درجه اول باید از فضای بین الأذهانی جامعه و افکار عمومی و به عبارتی گفتمانهای کف خیابان به عنوان اصلیترین مخاطب و مجری بگیریم. پس از آن این دریافتها را به نظر جریانها و گفتمانهای سیاسی و دانشی برای دریافت روایتهای مشترک این حوزه برسانیم. در ساخت و پرداختهای جدید عمومی، اموری تا این حد فرهنگی و اجتماعی؛ نقاط مشترک و انسجام آفرین؛ شاه کلیدهای ما برای اصلاح و تغییر خواهند بود. از همین مسیر هم خلأها برای کار ایجابی و فرهنگسازی و سیاستگذاری احصا میشوند و نقاط مثبت پرورونده میشوند.
اگر بدنه عمومی زنان حمایت نشوند فقط زنان خاصی بالا میآیند که نماینده جامعه زنان نیستند
تسنیم: به نظر شما چند درصد بدنه اجتماعی ما میتوانند ذیل الگوی سوم قرار بگیرند؟
باز من نگاه سیاستی به این مسئله میکنم. بدنه اجتماعی برای در این الگو گنجیدن باید مورد حمایت ساختار قرار بگیرد. اگر مورد حمایت ساختار قرار نگیرد، فقط زنان خاص و خانواده های خاصی بالا میآیند. مثلاً من یک خانمی را معرفی میکنم که چند مدرک دکتری دارد، شرکت کارآفرینی دارد، چهار، پنج فرزند دارد ولی وقتی به این خانم مراجعه میکنم؛ میبینم این خانم ثروتمند است که میتواند برای بچههایش پرستار بگیرد، این خانم یک همسر تحصیل کرده همراه دارد؛ و همچنین این خانم صرفا در عرصه علمی و دانشی است. مادر من و خواهر من و خواهر و مادر شما، همسایه شما، خانمی که در بدنه اجتماعی است؛ هزاران نوع نقش میتواند ایفا کند؛ از یک خانم دامپرور گرفته تا سایر موارد که حوزه موفقیتشان نادیده گرفته میشود. حتی زنانی که در خانواده نقشی غیر از مادری بر عهده دارند مثلا دختر مجردی که به عنوان دختر و یا خواهر از خانواده پرجمعیت خود مراقبت اقتصادی و مدیریتی می کند قطعا باید به عنوان نمونه موفق الگوی سوم دیده شود.
مسئله تصلب الگو
بنابراین اگر پرداخت چند ساحتی و متناسب با تکثر اجتماعی با مقتضیات خودش صورت نگیرد به سمت تصلب الگو میرویم یعنی خانمهایی هستند که از امکانات اولیه برخوردار هستند و به سمت یک الگوی خاصی میروند که رسانه معرفی میکند. تغافل از این الگوها حتی در استغاده از ظرفیت ها و سرمایه های اجتماعی دست خاکمیت را خالی می گذارد. از این غافل میشویم که این بدنه اجتماعی کجاها میتواند به من کمک کند، اتفاقی که به صورت نامرئی در حال وقوع است. شناخت جاهایی که به ذهنمان نمیرسد ولی خانم ها دارند نقش آفرینی میکنند و یک سرمایه برای ارتقا ظرفیت های حکمرانی است. مثلاً یکی از آنها همین تجمعات محله محور دینی و سنتی خانمها، این سلسله مراتبهای این مدلی که خانمها در اجتماع برای خودشان به لحاظ سنتی تعریف میکنند؛ چقدر میتواند بازوی سیاستگذار و دولت باشد برای اینکه اهداف خودش در مسیر اقناع بدنه عمومی را از این طریق و از این بلندگوها دنبال کند.
تسنیم: پس برای عملی شدن الگوی سوم حمایتها ضرورت دارد وگرنه همان اتفاقی میافتد که در ارتباط با مدارس معمولی و غیرانتفاعی افتاده است. یعنی خانوادههایی که تمول مالی دارند؛ بچههایشان را به مدرسه غیرانتفاعی میفرستند و طبیعتاً موفقیتهای بیشتری هم کسب میکنند.
بله و اینها به صورت کاذب نماینده کل زنان و خانواده های ما میشوند و به تبع آن مطالبات بازنمایی شده برای سیاستگذار ما، مطالبات پکیجی از این آدمهای شهری طبقه متوسط به بالا با اعتقاداتی خاص میشود و دیگر هیچگونه پرداختی به انواع و اقسام آدمها با بعد مسافتی، بعد نظری و … در آن دیده نمیشود. بنابراین بعد از مدتی این الگوسازی ها هم به بیراهه رفته و زنان خروجی این الگوها نمیتوانند نماینده بدنه جامعه باشند.
پرداخت به مصادیق الگوی سوم با همین فرمان باعث سرخوردگی زنان زیادی خواهد شد.
تسنیم: پس نهایتاً با وضع موجود، خانمهای کمی میتوانند جمع نقش کنند؛ یا باید همسر ثروتمند داشته باشند یا حمایت ویژه و نهایتاً ما بدنه اصلی و تنوع و چند صدایی را از دست میدهیم.
اصلاً خودش تولید ناکارآمدی میکند. برای خانمی که نمیگویم باکلی از مشکلات دست و پنجه نرم میکند؛ یک خانم معمولی متوسط جامعه ما که این امکانات پیشینی را ندارد؛ تصور میکند فقط این الگو و فقط این آدمهایی که معرفی شدند؛ آدمهای موفقی در حوزه زنان هستند و وقتی به آن نمیرسد فکر میکند از ناکارآمدی خودش است.
تسنیم: حتی من خانمهایی دیدم که تا مقطع دکتری خواندند ولی چون این همراهی و حمایتهای اجتماعی نبوده، الان دچار سرخوردگی شدند و حتی شک میکنند که آیا مسیری که آمدند درست بوده؟ میگویند اصلاً کار درستی کردیم که این همه زحمت کشیدیم؟
این سرخوردگی ظرفیتها را کم میکند. یعنی با کارهایی که خودمان داریم میکنیم، ظرفیتهای موافق و منسجم خودمان را در بدنه عمومی از دست میدهیم. بخشی از ظرفیتهایمان را با تورم نخبهپروری دور کردیم، بخشی را با دامن زدن به جریانهای سیاسی، الگوی سوم را هم اگر مراقبت نباشیم، بخشی دیگر از ظرفیتها را از ما دور میکند.
حوزه زنان نباید تبدیل به گزارههای سلبی شود
این اتفاق هم به این علت میافتد که بدنه عمومی نمیتوانند خودشان را به مولفههای آن الگو برسانند چراکه در ساخت و ترتیبات نهادی از آنها حمایت نمیشود اما مدام در مدل نظری و فرهنگی که به جامعه القا میکنم و در لفاظیها از آنها نتیجه ی الگو را میخواهیم.
در این فرایند غلط به خانمها گفته میشود بیایید مشارکت کنید، تشویق میشوند که عرصهها برای شما باز است، اما در مرزها (مثل خانواده و یا مرزهای اختلاط) با ایجاد محدودیت عمل میکنیم؛ یعنی در حوزه زنان چیزی که بیشتر میبینیم تحدید غلو آمیز مرزها است. درست است که این مرزهای محدود شده و محدودیتها هم بر اساس گزارههای اعتقادی ما هست و نمیخواهیم از آن عبور کنیم، اما باید برای حفظ تعادل در مسیر خفظ نظام اسلامی، تسهیلگری بگذاریم. یعنی حوزه زنان نباید فقط تبدیل به یکسری گزارههای سلبی شود که مثلاً شما میتوانید مشارکت اجتماعی بکنید ولی حجاب؛ اختلاط، نقش مادری و این موارد فقط به محدودیت برای زنان تبدیل شود. اگر تسهیل در کنار این تحدید و محدودیت قرار بگیرد؛ این تسهیلگری حس محدود بودن را از زن میگیرد.
خانواده پویا خودش زن را به مشارکت اجتماعی ترغیب میکند و از او حمایت میکند
تسنیم: حتی به نظرم ما در مبانی اسلامی دچار مشکل نیستیم. ما به حجاب و ارزش مادری معتقد هستیم؛ ولی وقتی حمایت نباشد، به خاطر فعالیت اجتماعی زنان؛ خانواده واقعاً دچار مشکل میشود. از طرف دیگر همه خانمها این گزاره را بارها شنیدهاند که اگر به خاطر مشارکت اجتماعی، خانواده در حاشیه قرار بگیرد، خانواده اولویت دارد. یعنی خانمها با گزارههای ضد و نقیضی مواجه میشوند که در بیشتر موارد فرمان ایست به آنها میدهد.
حتی اگر اولویت ما خانواده باشد ولی الگوهای پویای خانواده را به رسمیت بشناسیم، مشکلی ایجاد نمیشود. در الگوی پویای خانواده؛ خانواده خودش، زن را به مشارکت اجتماعی ترغیب میکند و از او حمایت میکند و باعث میشود زن بتواند مشارکت اجتماعی داشته باشد که در این صورت مشارکت اجتماعی زن تبدیل به فرهنگ میشود. اگر این مسیر را پیش برویم، قرار دادن زن در کنار خانواده مشکلی ایجاد نمیکند، ایستایی سیاستی هم ایجاد نمیکند.
انتهای پیام/
منبع:خبرگزاری تسنیم