دوشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2025-03-03
کد خبر: 17336 |
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۹ |
5 بازدید
۰
1
ارسال به دوستان
پ

مرکز تخصصی مهدویت و پژوهشکده مهدویت و موعودگرایی انتظار پویا با همکاری کمیته مرکزی کرسی‌های آزاداندیشی حوزه‌های علمیه نشست «روایات علائم ظهور در بوته نقد تاریخی» را با حضور و ارائه‌ی حجت‌الاسلام مصطفی صادقی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نیز با حضور حجت‌الاسلام حجت‌الاسلام محمد شهبازیان عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت […]

مرکز تخصصی مهدویت و پژوهشکده مهدویت و موعودگرایی انتظار پویا با همکاری کمیته مرکزی کرسی‌های آزاداندیشی حوزه‌های علمیه نشست «روایات علائم ظهور در بوته نقد تاریخی» را با حضور و ارائه‌ی حجت‌الاسلام مصطفی صادقی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نیز با حضور حجت‌الاسلام حجت‌الاسلام محمد شهبازیان عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی و حجت الاسلام‌ نصرت الله آیتی استاد و کارشناس مهدویت برگزار کرد.

مشروح بخش اول این میزگرد را در ادامه می‌خوانید:

روایات ظهور در بستر دوران حضور اهل بیت تحلیل می‌شود

حجت‌الاسلام صادقی: از نظر بنده، با توجه به تخصصی که در حوزه تاریخ اسلام دارم و مطالعاتی که در زمینه تاریخ اهل بیت علیهم‌السلام انجام داده‌ام (رشته اصلی بنده تاریخ اهل بیت و رشته ارشد نیز تاریخ تشیع بوده است)، مروری بر مجموعه روایات تاریخی، گزارش‌ها و حوادثی که در تاریخ تشیع و دوران حضور اهل بیت رخ داده است، این برداشت را به دست می‌آوریم که نشانه‌های ظهور عمدتاً در چنین بستری و در چنین فضایی تحلیل می‌شوند. البته ممکن است نتوانیم دقیقاً این نشانه‌ها را با حوادث تاریخی تطبیق دهیم و کلمات روایات به طور کامل بر آنها منطبق نباشند، اما به هر حال این موضوع را می‌پذیریم که مجموعه‌ای از تحلیلات وجود دارد که نشان می‌دهد این روایات در بستر حوادث تاریخی شکل گرفته‌اند.

نشانه‌های ظهور با وقایع تاریخ تطبیق دارند

وقتی با این مقدمات به موضوع نگاه می‌کنیم و مجموعه حوادث را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که این نشانه‌ها تا حدی با وقایع تاریخی تطبیق دارند و ممکن است این تطبیق‌ها باعث شده باشد که چنین روایاتی بیان شده باشند یا حداقل به عنوان پیشگویی مطرح شده باشند. البته ممکن است بنده در بیان مصداق دقیق این تطبیق‌ها دچار اشتباه شوم، اما به هر حال این برداشت، برداشتی سختگیرانه است.

حتی در مورد روایات مربوط به “ندا” (ندای آسمانی) که حدود ۲۰ سال پیش در دو شماره از مجله‌ای در همین مرکز منتشر شد (بنده نیز از فارغ‌التحصیلان این مرکز هستم و در دوره سوم خدمت به دوستان حضور داشتم و امروز نیز خوشحالم که برخی از دوستان قدیمی را می‌بینم)، آن زمان مقالاتی را بر اساس کتابی که هنوز چاپ نشده بود، درباره “ندای آسمانی” نوشتم که در نهایت به دو مقاله تبدیل شد. حتی در مورد “ندا” که به نظر می‌رسد یک نشانه تکوینی و آسمانی است و ارتباطی با وقایع زمینی ندارد، می‌بینیم که دستخوش حوادث تاریخی شده است.

در تاریخ تشیع، بحث “شیعهُ علی” و “شیعهُ عثمان” مطرح است که بعدها “شیعهُ علی” به “شیعه” تبدیل شد و ما امروز به عنوان شیعیان، با تفاوت‌هایی نسبت به شیعیان صدر اسلام، ادامه‌دهنده این مسیر هستیم. در صدر اسلام، برخی از شیعیان بیشتر جنبه‌ی سیاسی داشتند و لزوماً شیعیان اعتقادی نبودند، اما امروز ما به عنوان شیعیان اعتقادی، این راه را ادامه می‌دهیم. در آن زمان، برخی از کسانی که عنوان “شیعه” را داشتند، عثمان را قبول نداشتند و این تقابل بین “شیعهُ علی” و “شیعهُ عثمان” که بعدها به “شیعه” و “عثمانیه” تبدیل شد، حتی در روایات مربوط به “ندای آسمانی” نیز خود را نشان داده است.

احتمالِ جعل در روایات ندای آسمانی

روایات متعددی داریم که بر اساس آن، ندایی در آستانه ظهور برخواهد خاست که اعلام می‌کند حق با علی (ع) است. در مقابل، ندای دیگری از سوی شیطان بلند خواهد شد که ادعا می‌کند حق با عثمان است. این روایت را می‌توان از منظر تاریخی تحلیل کرد. با بررسی فضای سیاسی و اجتماعی دوران صدر اسلام، احتمال جعل و تحریف در چنین روایاتی را نمی‌توان نادیده گرفت. به‌ویژه آنکه بسیاری از این روایات از نظر سند و منابع قابل استناد، مسیر دقیقی را طی نکرده‌اند.

علائم ظهور در علم کلام جزو ضروریات اعتقادی نیست

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که در علم کلام، علائم ظهور جزو ضروریات اعتقادی محسوب نشده است. در مباحث کلامی، هیچ الزام عقلی یا نقلی وجود ندارد که علائم ظهور به‌عنوان یک اصل بنیادین و ضروری مطرح باشد. ازاین‌رو، پژوهشگران مهدویت باید میان علائم ظهور و أشراط الساعه تمایز قائل شوند؛ زیرا برخی از نشانه‌های ظهور در دسته نشانه‌های قیامت (اشراط الساعه) نیز ذکر شده‌اند.

روایات إبن عُقده چقدر در زمینه‌ی ظهور متکی بر منابع معتبر است؟

یکی از نکات مهم در بررسی روایات مهدوی، توجه به جایگاه راویان و نقش تاریخی آنان است. برای نمونه، ابن عُقده با آنکه در میان محدّثان فردی مورد احترام و دارای روایات معتبر درباره ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، اما بخش زیادی از روایات مربوط به مهدویت، به‌ویژه در کتاب نعمانی، به او بازمی‌گردد. احمد بن محمد بن سعید ابن عقده، هرچند از نظر وثاقت مورد تأیید است، اما باید بررسی کرد که تا چه میزان روایت‌های او در زمینه نشانه‌های ظهور متکی بر منابع معتبر هستند.

درباره نشانه‌های ظهور از تحلیل‌های سیاسی نباید غافل شد

در کنار این مسئله، جریان‌های فکری مختلف نیز در شکل‌گیری و تفسیر نشانه‌های ظهور تأثیرگذار بوده‌اند. از جمله، جارودی‌ها در مباحث مهدویت نظرات خاصی داشتند و در موضوع نشانه‌های ظهور دیدگاه‌های قابل‌توجهی ارائه کرده‌اند. آنان در دوره‌ای اعتقاد داشتند که امام کاظم علیه‌السلام بازخواهد گشت و برای این ادعا نشانه‌هایی نیز بیان می‌کردند. برای مثال، قیام «رافع ابن لیث» که از خراسان قیام کرد، از سوی برخی افراد به‌عنوان مصداقی از نشانه‌های ظهور معرفی شد. این مسئله نشان می‌دهد که روایات مربوط به علائم ظهور، در بسترهای تاریخی خاصی مطرح شده‌اند و از تحلیل‌های سیاسی نباید غافل شد.

یکی دیگر از نکات مهم در این بحث، نسبت میان عصر محدّثان و دوره حاکمیت عباسیان است. نزدیکی محدثان به عصر حضور معصومین علیهم‌السلام، یکی از معیارهای مهم در ارزیابی روایات است. بزرگان حدیث همچون شیخ مفید، شیخ صدوق، نُعمانی و دیگران، همگی پیش از قرن ششم هجری درگذشته‌اند، درحالی‌ که حکومت عباسیان همچنان در آن دوران برقرار بوده است. این مسئله نشان می‌دهد که فضای سیاسی عباسیان تأثیر مستقیمی بر نقل و تدوین این روایات داشته است و نمی‌توان این عامل را در بررسی صحت و اعتبار روایات نادیده گرفت.

درباره عباسیان باید با احتیاط نگاه کرد. ما دیگر به این فکر نمی‌کنیم که به قول برخی اساتید، ممکن است یک عباسی دیگر بیاید یا حتی بنی‌امیه مجدداً ظهور کند و اتفاقات مشابهی رخ دهد. این مباحث عمدتاً از سوی محدثان آن عصر مطرح شده است، و آنان چنین روایاتی را با دقت و توجه ویژه‌ای نقل کرده‌اند.

ریشه‌ی بسیاری روایات علائم ظهور در الفِتَن إبن حماد

مطالعه‌ی کتاب «الفِتَن» إبن حماد در این زمینه بسیار حائز اهمیت است. دوستانی که در این حوزه تحقیق می‌کنند، باید به این کتاب توجه ویژه‌ای داشته باشند تا ببینند که بسیاری از روایاتی که امروزه به عنوان نشانه‌های ظهور در میان شیعیان رایج شده‌اند (و حتی در مساجد، بنرها و خیابان‌ها تبلیغ می‌شوند) ریشه‌شان یا مستقیماً به الفتن ابن حماد باز می‌گردد، یا از طریق إبن طاووس به این کتاب رسیده است. حتی در برخی موارد، آدرس این روایات کاملاً روشن است. گرچه این روایات قدیمی‌اند و به دوره‌ی ائمه باز می‌گردند، اما باید توجه داشت که بسیاری از آنها توسط محدثانی از اصحاب حدیث نقل شده‌اند. این افراد حتی در زمان خود نیز به دلیل کثرت نقل حدیث، مورد بازخواست و فشار حاکمان اهل سنت قرار می‌گرفتند. بنابراین، وقتی به کتاب الفتن مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که بسیاری از مباحث مطرح‌شده‌ی امروزی در آن وجود دارد.

نباید تصور کنیم که این روایات صرفاً شیعی‌اند. بسیاری از آنها ممکن است از طریق ابن طاووس، که جایگاه عظیمی در تاریخ و معارف شیعه دارد، به ما رسیده باشند، اما اصل آنها به ابن حماد بازمی‌گردد که از نظر اعتبار، جای بحث دارد. علاوه بر این، باید به تمایلات و علایق مردم نیز توجه کرد. مسئله‌ی منجی و آرزوهای مردم در این زمینه بسیار مهم است و نباید صرفاً از بُعد حدیثی یا تاریخی به آن نگریست.

نکته‌ی مهم دیگر، خاستگاه بحث فِتَن (فتنه‌ها) است. آیا این بحث اصالتاً شیعی است یا سنی؟ من در جایی نوشته‌ام که شیعه اصلاً تعبیر فِتَن را به‌کار نمی‌برد.۱ در حالی که در منابع اهل سنت، کتاب‌هایی با عنوان کتاب الفتن وجود دارند؛ مانند مسند احمد، صحیح بخاری و دیگر کتب حدیثی. در مقابل، شیعه بیشتر از تعبیر ملاحم استفاده می‌کند. حتی در نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین علیهم‌السلام از ملاحم سخن گفته است. به همین دلیل، کتاب الشریف بالمل ابن طاووس به اشتباه به کتاب الملاحم مشهور شده است.

حال، اگر بخواهیم بحث را از منظر گونه‌شناسی روایات بررسی کنیم، برخی مسائل به‌وضوح روشن می‌شوند. از نظر تاریخی، دیگر بعید به نظر می‌رسد که بنی‌عباس یا بنی‌امیه بازگردند و حاکم شوند. البته این امکان وجود دارد و امروزه هم برخی افراد در سوریه بر سر مزار معاویه حاضر می‌شوند و از بنی‌امیه سخن می‌گویند، اما به‌نظر نمی‌رسد که چنین مسئله‌ای در سطح یک جریان حکومتی مطرح باشد.

پرچم‌های سیاه مربوط به گذشته‌اند

همچنین، تصور اینکه وقایعی همچون قیام خراسانی مجدداً رخ دهد، نیاز به بررسی دارد. پرچم‌های سیاهی که از خراسان به حرکت درآمده و به کوفه رسیده و سپس با بنی‌عباس درگیر شده‌اند، مربوط به گذشته‌اند. حتی اگر دو روایت درست در این زمینه وجود داشته باشد، اینها سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله یا آثار صحابه محسوب می‌شوند. اما برای شیعیان، آثار صحابه حجیت ندارد؛ آنچه برای ما حجت است، سخنان اهل بیت (ع) است.

بنابراین، حتی اگر این روایات از اهل بیتعلیهم‌السلام نیز نقل شده باشد، باز هم بنده شخصاً بعید می‌دانم که روایات مربوط به خراسان و پرچم‌های سیاه ارتباطی با آخرالزمان داشته باشند؛ چه در کنار آن‌ها از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه یاد شده باشد و چه نشده باشد. در نهایت، اگر بخواهیم دیدگاهی خوش‌بینانه اتخاذ کنیم، می‌توان گفت که شاید این روایات اشاره به پیشگویی‌هایی از پیامبر صلی الله علیه و آله باشد که به وقوع پیوسته است؛ مانند این‌که پرچم‌های سیاهی خواهند آمد، تحولی روی خواهد داد و حکومتی تغییر خواهد کرد. اما این به معنای فرج امام زمان (عج) نیست، بلکه صرفاً فرج شیعه در یک مقطع تاریخی خاص است.

عباسیان که به قدرت رسیدند، وضعیت شیعیان کمی بهتر شد، گرچه بعدها این وضعیت دوباره وخیم‌تر گشت. در تحلیل‌های تاریخی، باید به نزاع حسنی‌ها با حاکمیت توجه ویژه‌ای داشت. همچنین، بررسی قبایل و خاندان‌ها، از جمله قحطانی، یمانی، سفیانی، عدنانی و تمایزهای شمال و جنوب، اهمیت زیادی دارد. مرحوم دکتر شهیدی در کتاب خود به تحلیل‌های مربوط به شمال و جنوب پرداخته است؛ یعنی مباحثی که به مکه و مدینه، یمن و حجاز مربوط می‌شود و بعداً برخی از این مسائل به کوفه و خراسان نیز انتقال یافت. این موضوع در تاریخ اسلام بسیار مهم است، به‌ویژه نقش شیعیان در قیام بنی‌عباس و حضورشان در این مناطق.

بنی‌عباس در ادبیات سیاسی خود از القابی استفاده کردند که پیش‌تر در مفاهیم مهدوی کاربرد داشت، مانند “سفاح”، “مهدی” و “منصور”. این عناوین که به مفاهیم موعودگرایانه شیعیان نزدیک بود، به‌عنوان بخشی از مشروعیت‌بخشی به حکومتشان مورد استفاده قرار گرفت. حتی در دوره‌ای که بنی‌عباس به قدرت رسیدند، یکی از فرمانروایان (فرزند یا برادر سفاح) در پای منبر اعلام کرد که این حکومت را به مهدی خواهند سپرد و مدعی شدند که آنان سازمان‌دهندگان حکومت مهدوی‌اند. این نکته‌ای است که باید مورد توجه قرار گیرد: گاهی ادعا می‌شد که حکومت آنان خودِ حکومت مهدوی است و گاهی وعده می‌دادند که زمینه‌ساز حکومت مهدی خواهند بود.

در ارتباط با استفاده بنی‌عباس از روایات، پرسشی مطرح است که آیا این احادیث را خودشان جعل کرده‌اند یا از پیش وجود داشته و مورد سوءاستفاده قرار گرفته است؟ برخی ممکن است نگاهی سخت‌گیرانه و روشنفکرانه اتخاذ کرده و معتقد باشند که این روایات همگی ساخته و پرداخته خود عباسیان است. اما باید توجه داشت که عباسیان از حدود سال ۱۰۰ هجری تا ۱۳۲ هجری – یعنی در طول ۳۰ سال – فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دادند. از دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ هجری) که فضای باز سیاسی ایجاد شد، آنان فرصت یافتند تا در کوفه فعالیت کنند و زمینه را برای حکومت خود آماده کنند. در این دوره، کارهای فرهنگی بسیاری انجام دادند و احتمال دارد که برخی روایات را جعل یا تغییر داده باشند.

بااین‌حال، نمی‌توان همه این روایات را به‌طور مطلق جعلی دانست. ممکن است برخی از آن‌ها ریشه در سخنان پیامبر یا حتی ائمه داشته باشد، هرچند روایاتی که مستقیماً از امیرالمؤمنین یا سایر اهل‌بیت درباره بنی‌عباس نقل شده، اندک است. بنابراین رویکردی معتدل‌تر ایجاب می‌کند که احتمال وجود پیشگویی‌هایی در این زمینه را بپذیریم.

در این میان، مثال خالد بن یزید بن معاویه قابل‌ توجه است. او برای مشروعیت‌بخشی به بازگشت بنی‌امیه، روایاتی درباره سفیانی جعل کرد که حاکی از بازگشت آل‌سفیان به قدرت بود. ابوفرج اصفهانی و دیگران اشاره کرده‌اند که این روایات ساخته اوست. برخی این موضوع را پذیرفته‌اند، درحالی‌که دیگران معتقدند روایات سفیانی از پیش وجود داشته و بعدها مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.

در بررسی روایات مربوط به سفیانی، باید با احتیاط عمل کرد. هرچند بسیاری از این روایات ممکن است ساخته و پرداخته عباسیان و امویان باشد، اما در عین حال، روایاتی از اهل‌بیت (ع) نیز در این زمینه نقل شده است. برخی از این احادیث حتی در روضه کافی ذکر شده‌اند، گرچه میزان اعتبار این بخش از کافی نسبت به فروع و اصول آن کمتر است. بنابراین، در موضوع سفیانی نیز نمی‌توان با قاطعیت نظر داد و همچنان باید با دقت و تأمل به آن پرداخت.

 

حجت‌الاسلام شهبازیان:بنده در کلیات فرمایشات جناب آقای صادقی موافقم. اینکه باید شرایط تاریخی را در نظر گرفت، نسبت به راویان حساسیت داشت و بررسی کرد که آیا نشانه‌های ظهور از منابعی همچون کتاب الفتن ابن حماد به منابع ما سرریز نشده است، کاملاً قابل تأیید است. بنده در کلیات این مسئله مناقشه‌ای ندارم.

اما اگر بخواهیم دقیق‌تر وارد بحث شویم، چند نکته قابل تأمل است؛ به‌ویژه با توجه به اینکه جناب آقای صادقی در کتاب خودشان، از منظر تحلیل تاریخی، اشکالاتی به روایات سفیانی وارد کرده‌اند.

۱۱ حدیث صحیح‌السند درباره سفیانی یافتم

۱. ضعف سندی روایات سفیانی
یکی از نکاتی که ایشان مطرح کرده‌اند، ضعف سندی روایات مربوط به سفیانی است. به لحاظ سندی، بسیاری از این روایات قابل دفاع نیستند. طبیعتاً اگر کسی این فرض را بپذیرد که این روایات فاقد استناد معتبر هستند، در بررسی تاریخی نیز مشابهات و رگه‌هایی از آن را خواهد یافت.

اما اشکال در این است که دکتر صادقی تنها به روایات باب سفیانی در کتاب خودشان استناد کرده‌اند، درحالی‌که بنده در بررسی روایات مربوط به سفیانی در کتاب الغیبه نعمانی حدیث معتبری نیافتم. این در حالی است که نباید تمام احادیث سفیانی را تنها در یک باب خاص بررسی کرد. کتاب الغیبه نعمانی ۲۶ باب دارد و بسیاری از روایات ممکن است در ابواب دیگر آمده باشند. افزون بر این، تنها الغیبه نعمانی نیست؛ بلکه منابع دیگری همچون کمال‌الدین، الکافی و دیگر منابع دست‌اول نیز وجود دارند.

۲. وجود روایات معتبر درباره سفیانی
بنده حداقل ۱۱ حدیث صحیح السند یا معتبر درباره سفیانی یافته‌ام. با وجود چنین حجم روایتی، آیا می‌توان به سادگی نتیجه گرفت که هیچ حدیث معتبری در این موضوع نداریم؟ عدم دسترسی به روایات صریح در باب سفیانی به معنای عدم وجود آن‌ها نیست.

در اینجا باید به یک نکته کلیدی اشاره کرد: در طول تاریخ، بسیاری از موارد را با استناد به اصول عقلانی و شواهد محدود پذیرفته‌ایم. برای نمونه، با استناد به مقبوله‌ی عمر بن حنظله یک انقلاب اسلامی شکل گرفت. درحالی‌ که اگر بخواهیم صرفاً به تعدد و شهرت روایات متکی باشیم، بسیاری از حقایق تاریخی را نیز باید کنار بگذاریم. بنابراین، اگر ۱۱ حدیث معتبر درباره سفیانی وجود دارد، این خود دلیلی است که نباید به سادگی آن را نادیده گرفت.

۳. تناقضات در روایات سفیانی
یکی دیگر از اشکالاتی که دکتر صادقی مطرح کرده‌اند، وجود تشویش و تناقض در روایات سفیانی است. برای نمونه، ایشان اشاره کرده‌اند که در روایات، هفت نام مختلف برای سفیانی ذکر شده است که یکی از آن‌ها عبدالله است. اما بررسی دقیق نشان می‌دهد که از این هفت نام، پنج مورد اصلاً از منابع معتبری اخذ نشده‌اند و ارتباطی با روایات شیعه ندارند.

حتی خود دکتر صادقی که هشدار می‌دهند نباید در دام ابن حماد افتاد، عمده روایاتی را که در این زمینه بررسی کرده‌اند، مربوط به منابع اهل سنت همچون ابوهریره و کعب الأحبار است. اگر این روایات را کنار بگذاریم، تنها سه روایت باقی می‌ماند که دو مورد آن از منابع اهل سنت و تنها یک مورد آن از منابع شیعی نقل شده است. این نشان می‌دهد که بررسی منابع باید با دقت بیشتری انجام شود و نباید کلیت روایات مربوط به سفیانی را مشوش و متناقض دانست.

در مجموع، اگرچه حساسیت نسبت به سند و منابع روایات بسیار مهم است، اما باید دقت داشت که یک‌جانبه‌نگری در بررسی روایات، به‌ویژه در موضوعات کلیدی همچون علائم ظهور، ما را از درک صحیح آن‌ها بازمی‌دارد.

لزوم پرهیز از استبعاد در مواجهه با روایات

گاهی ما به اهل سنت ایراد می‌گیریم که چرا برخی مفاهیم را به‌صرف غریب بودن رد می‌کنند، اما باید مراقب باشیم که خودمان نیز گرفتار همین رویکرد نشویم. یکی از مسائل مهم در فهم روایات این است که نباید حدیث را در افق ذهنی خودمان ببینیم، بلکه باید آن را در افق معصوم علیه‌السلام درک کنیم.

مثال‌هایی از استبعاد در مواجهه با روایات / کرونا، نزدیک به مرگ سفید

حدود پانزده سال پیش، در حال تألیف کتابی بودم که با چند روایت درباره مرگ گسترده انسان‌ها بر اثر «مرگ سفید» برخورد کردم. با بررسی اسناد، متوجه شدم که برخی از آن‌ها معتبرند، از جمله روایتی در کتاب کمال‌الدین. بااین‌حال، در آن زمان برایم سخت بود که بپذیرم در دنیای امروز، با این همه پیشرفت پزشکی، مرگ سفید (بیماری‌های واگیردار) بتواند چنین فاجعه‌ای رقم بزند. اما با ظهور کرونا، معنای این حدیث برایم روشن‌تر شد. هرچند که کرونا چنین ابعادی نداشت، اما تصور اینکه اگر این ویروس اندکی خطرناک‌تر می‌شد، چه فاجعه‌ای رخ می‌داد، مرا متوجه ظرفیت تحقق این روایت کرد.

احادیث را در افق فکری خودمان تحلیل نکنیم

اهل سنت نیز در مواجهه با عقیده شیعه درباره امام غائب (عج) همین استبعاد را دارند. آن‌ها می‌گویند چگونه ممکن است امامی وجود داشته باشد اما دیده نشود و عمری طولانی داشته باشد. اما این نوع نگرش، ناشی از این است که در افق فکری خودشان به موضوع نگاه می‌کنند. حال آنکه در دستگاه الهی، هر چیزی امکان‌پذیر است و نباید صرفاً به دلیل غریب بودن یک امر، آن را غیرممکن بدانیم.

امکان احیای بنی‌امیه و بنی‌عباس

یکی دیگر از مباحثی که برخی آن را بعید می‌دانند، احیای بنی‌امیه یا بنی‌عباس در آینده است. برخی با قاطعیت می‌گویند که چنین چیزی شدنی نیست. اما حقیقت این است که ما از حوادث آینده خبر نداریم و ممکن است این اتفاق به شکلی که امروز تصورش را نمی‌کنیم، رخ دهد.

حتی اگر کسی نتواند به شکل ظاهری این مسئله را بپذیرد، راه‌حل جایگزین آن، تفسیر نمادین است. به‌عنوان‌مثال، شهید صدر درباره روایات مربوط به دجال چنین رویکردی دارد. او می‌گوید که چون احادیث دجال از لحاظ تعداد زیاد است، نمی‌توان همه آن‌ها را کنار گذاشت و جعلی دانست. اما درعین‌حال، برخی توصیفات موجود در این احادیث با عقل ناسازگارند. بنابراین، راه‌حل میانه این است که دجال را به‌صورت نمادین تفسیر کنیم.

احادیث مربوط به سفیانی و تحقق آن در دنیای امروز

در گذشته، زمانی که درباره شورش سفیانی مطالعه می‌کردم، برایم سخت بود که بپذیرم فردی از شام قیام کند و پنج کشور از جمله فلسطین، اردن و سوریه را تحت سیطره خود درآورد. در آن دوران، وجود مرزهای رسمی، سازمان ملل و ساختارهای بین‌المللی مانعی بزرگ به نظر می‌رسید. اما با ظهور داعش و گسترش نفوذ آن در چند کشور، مشخص شد که چنین سناریوهایی در دنیای امروز هم می‌تواند امکان‌پذیر باشد.

باید مراقب باشیم که در مواجهه با روایات، دچار همان استبعادی نشویم که به دیگران نسبت می‌دهیم. اگر حدیثی از نظر تعداد روایات و اعتبار اسناد در سطحی باشد که نتوان آن را به‌سادگی کنار گذاشت، نباید به‌خاطر فهم محدود خود، آن را غیرممکن بدانیم. بلکه باید افق دیدمان را گسترش دهیم و امکان تحقق آن را در آینده بپذیریم یا در صورت لزوم، به تفسیر نمادین روی آوریم.

لزوم پرهیز از ساده‌انگاری در تحلیل روایات

در بررسی روایات، نباید آن‌ها را صرفاً بر اساس شرایط زمانه خودمان تحلیل کنیم. ما از زمان دقیق ظهور امام زمان (عج) آگاه نیستیم و هیچ تضمینی وجود ندارد که نظم فعلی دنیا پایدار بماند. ممکن است فردا تمام معادلات دنیوی تغییر کند و حوادثی رخ دهد که امروز غیرممکن به نظر می‌رسد. ازاین‌رو، نباید روایات را به‌سرعت کنار بگذاریم و صرفاً به دلیل عدم تطابق آن‌ها با شرایط کنونی، آن‌ها را جعلی بدانیم.

محدود نکردن معنا به برداشت‌های تاریخی سطحی

گاهی افراد با استناد به یک گزارش تاریخی، سعی در رد یک روایت دارند. مثلاً می‌گویند که در دوره‌ای شخصی ادعا کرده که امام مهدی (عج) ظهور کرده است و مردم نیز به او گرویدند. اما آیا چنین گزارشی می‌تواند حجتی برای کنار گذاشتن صدها حدیث معتبر درباره مهدویت باشد؟ اگر این روش را بپذیریم، دیگر هیچ روایتی را نمی‌توان معتبر دانست.

این همان رویکردی است که برخی از اهل سنت در مواجهه با عقیده غیبت امام زمان (عج) دارند. آن‌ها می‌گویند که چون در تاریخ مواردی وجود دارد که گروهی مانند ناووسیه یا کیسانیه به غیبت امام خود باور داشتند، پس عقیده به غیبت امام مهدی (عج) نیز برگرفته از آن‌هاست. درحالی‌ که این یک مغالطه تاریخی است، زیرا اگر ما صرفاً به دنبال گزارش‌های مشابه تاریخی بگردیم و بدون توجه به اسناد و روایات معتبر، حکم به عدم اعتبار کنیم، اساساً بسیاری از باورهای دینی را نمی‌توان اثبات کرد.

لزوم روش‌مند بودن در تحلیل روایات

بزرگان ما در بررسی روایات از روش‌های علمی و اصولی استفاده می‌کنند. اگر یک حدیث از لحاظ سند و دلالت استحکام کافی نداشته باشد، آن را بدون دلیل قاطعانه تأیید نمی‌کنند. به‌عنوان‌مثال، در موضوع رایات سود (پرچم‌های سیاه)، برخی با قطعیت می‌گویند که این روایات هیچ ارتباطی با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه ندارد. درحالی‌که می‌توان به جای رد قطعی، بر این تأکید کرد که روایات موجود در این زمینه، از نظر سند و دلالت، به حدی از اتقان نرسیده‌اند که بتوان به‌طور یقینی آن‌ها را به ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه مرتبط دانست.

بنابراین نمی‌توان به صرف یافتن شباهت‌های تاریخی، مجموعه‌ای از روایات معتبر را کنار گذاشت. همچنین، باید مراقب بود که برداشت‌های شخصی از شرایط زمانه، مانعی برای پذیرش احادیث نشود. روش درست این است که روایات را با دقت سندی و دلالی بررسی کنیم و در مواردی که ابهام وجود دارد، بدون تعصب و با احتیاط علمی به تحلیل آن‌ها بپردازیم.

—————————
پاورقی:
البته حداقل در این دو منبع لفظ الفتن را مشاهده می‌کنیم:
۱. امیرالمومنین ع: … وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا وَ شِدَّهَ الزَّمَانِ وَ ظُهُورَ الْفِتَن‏ / وقعه الصفین، ۲۳۱
۲. … فَقَامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: ثُمَّ مَا یَکُونُ بَعْدَ هَذَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: «ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُفَرِّجُ الْفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْت‏ / الغارات ج۱ ص۹

انتهای‌پیام/

منبع:خبرگزاری تسنیم

منبع خبر ( ) است و تیتر24 در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 17336 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  به زودی ...  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه تیتر24 مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیتر24 در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید